تسبیح

سبح لله ما فی السماوات و ما فی الارض

تسبیح

سبح لله ما فی السماوات و ما فی الارض

۳ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «شعر» ثبت شده است

. . . البته حوادثِ روز به روز و نو به نو در انقلاب هست که باید به همه‌ى اینها رسید، لیکن آن را هم نبایستى فراموش کرد. یکى از همین چیزهائى که مربوط به جنگ است و از چیزهائى است که ذهن من را مشغول میکند، این جانبازهائى هستند که بعد از مدتى به شهادت میرسند؛ این خودش یک موضوع ویژه است؛ این غیر از شهیدى است که در جبهه شهید شده و درباره‌اش هم شعر گفته شده؛ این انسانى است که یک تجربه‌اى را گذرانده و رنجى را تحمل کرده، آخرش هم شهید شده. بگردید موضوعات اینجورى را پیدا کنید. همچنین در موضوعات مربوط به مرثیه، مرثیه‌ى سیدالشهداء و قضایاى کربلا. خب، انسان مى‌بیند زبان‌حالهائى که گفته میشود، زبان‌حالهاى زیادى است؛ البته ممکن است بعضى‌اش هم مطابق با واقع نباشد، یعنى چیزهائى نباشد که انسان بتواند آنها را تأیید کند؛ لیکن زمینه‌هائى وجود دارد. من مثلاً درباره‌ى مصیبت حضرت اباالفضل (علیه الصّلاة و السّلام) به نظرم میرسید که یکى از بخشهاى مهم و جذابى که میتواند این مصیبت را بیان کند، همان زبان حال مادر حضرت اباالفضل است؛ همان «لا تدعونّى ویک امّ البنین»، یا آن شعر دیگرى که به ایشان منسوب است. خب، این دو تا شعر است. البته اینها ترجمه‌ى شعرى هم شده، ترجمه‌ى خیلى جالبى نیست، خیلى قوى نیست؛ اما خود این یک عرصه است: مادرى است؛ صورت قبر چهار جوانش را که در کربلا شهید شدند، در بقیع میکشد و نوحه‌سرائى میکند و حماسه مى‌آفریند. همه‌اش اشک ریختن و تو سر زدن هم نیست - البته اشک ریختن هست، اشکالى هم ندارد - بلکه حماسه‌آفرینى است، افتخار به این جوانهاست. این یک عرصه‌ى خیلى خوبى است، که از اینگونه عرصه‌ها براى مصیبت خیلى باید استفاده کرد. یا توصیف بعضى از حالات روحى قهرمانان کربلا، از جمله شبیه آنچه که عمان سامانى گفته، که لحظات رفتن حضرت سیدالشهداء به عرصه‌ى میدان را تصویر میکند - حالا چقدر واقعیت دارد، من نمیدانم؛ البته روضه‌خوانها میخوانند - که حضرت زینب آمدند جلو، راه را گرفتند و گفتگوئى بین این دو بزرگوار انجام گرفت. عمان از این گفتگو استفاده کرده براى تشریح شخصیت حضرت زینب.

کاى عنان گیر من آیا زینبى‌
یا که آه دردمندان در شبى‌

که بعد دنبالش این است: «زن مگو مردآفرین روزگار». ببینید، از این مناسبت - مناسبت گفتگوى این برادر و خواهر - استفاده میکند براى اینکه شخصیت حضرت زینب (سلام اللَّه علیها) را تشریح کند. اینها میدانهاى مهمى است. یعنى شرح حالها و زبان حالها فقط بیان آن حالى که در آن لحظه قهرمان داستان دارد، نباشد؛ بلکه میتواند شرح خصوصیات او، شخصیت او، ظرافتهاى روح او و عظمتهائى که در وجود او هست، باشد؛ اینها همه میدانهاست . . .

۱۳۹۰/۰۳/۲۵

بیانات در دیدار جمعى از شعراى آئینى

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۵ فروردين ۹۳ ، ۰۱:۱۰
سبحه
جان به غم هایش سپردم نیست آرامم هنوز
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۲ فروردين ۹۳ ، ۰۲:۴۵
سبحه

تسبیح - متن سروده آیه الله وحید خراسانی درباره حضرت زهرا صلوات الله علیها


اى بلند اختر که ناموس خداى اکبرى
عقلِ کل را دخترى و علمِ کل را همسرى
 
زینت عرش خدا پرورده دامان توست
یازده خورشید چرخ معرفت را مادرى
 
آن که بُد منّت وجودش بر تمام ما سوى
گشت ممنون عطاى حق که دادش کوثرى
 
تاج فرق عالَم و آدم بود ختم رُسُل
بر سر آن سرور کون و مکان تو افسرى
 
از گلستان تو یک گُل خامس آل عباست
اى که در آغوش خود خون خدا مى پرورى
 
مقتداى حضرت عیسى بود فرزند تو
آن چه در وصف تو گویم باز از آن برترى
 
در قیامت اولین و آخرین سرها به زیر
تا تو با جاه و جلال حق ، زمحشر بگذرى
 
بر بساط قرب بگذارد قدم چون مصطفى
تو بر او هستى مقدّم ، گرچه او را دخترى
 
کهنه پیراهن چو بر سر افکنى در روز حشر
غرقه در خون خدا برپا نمایى محشرى
 
با چه ذنبى کشته شد مؤوده آل رسول
بود آیا اینچنین، أجرِ چنان پیغمبرى
 
قدر تو مجهول و مخفى قبر تو تا روز حشر
جز خدا در حق تو کس را نشاید داورى
 
شمع جمع آل طه بضعه خیر الورى
دختر شمس الضحا و همسر بدر الدّجى
 
آفتاب برج عصمت گوهر درج شرف
لیلة القدر وجود و سرّ و ناموس خدا
 
آن که بنشاندش به جاى خود امام الانبیاء
وان که بُد آمینِ او شرط دعاى مصطفى
 
مبدأ جسمش بُد از اثمار اشجار بهشت
منتهاى روح پاک او حریم کبریا
 
ز آدم و عیسى نبودش کفو و مانندى به دهر
شد در اوصاف کمال او هم تراز مرتضى
 
در مدیحش عقل شد حیران و سرگردان چو دید
هست مدّاحش خدا، وصف مقامش هل أتى
 
پا ورم کرد از نماز و دست و بازو از جهاد
سینه او شد سپر در راه حق روز بلا
 
رفت از دار فنا بشکسته دل آزرده تن
آن که بُد آزردنش ایذاء ختم الانبیاء
 
گفت حیدر در غروب آفتاب عمر او
تار شد دنیا و روشن شد به تو دار بقاء
 
دختر خیر الورى و همسر فخر بشر
علم مخزون، غیب مکنون در ضمیرش مستتَر
 
لیلة القدر، نزول کل قرآن مبین
مطلع الفجر ظهور منجى دنیا و دین
 
آسمان یازده خورشید تابان وجود
روشن از نور جمالش عالم غیب و شهود
 
شمع جمع اهل بیت و نور چشم مصطفى
مهجه قلبى که آن دل بود قلب ماسوى
 
آیه تطهیر وصف عصمت کبراى او
هل أتى تفسیرى از دنیا و از عقباى او
 
تا قیامت شد به او روشن چراغ عقل و دین
منتشر از او به دنیا نسل خیر المرسلین
 
اندر آن روزى که وا نفسا بگویند انبیا
شیعتى گویان بیاید او به درگاه خدا
 
مصحف او لوح محفوظ قضاء است و قدر
در حدیث لوحِ او برنامه اثنى عشر
 
علم ما کان و یکون ثبت است اندر دفترش
نى سلونى گفته در عالم کسى جز همسرش
 
اوست مشکاة دو مصباحى که شد عرش برین
زینت از آن دو ، چراغ راه رب العالمین
 
میوه باغ وجودش حلم و جود مجتبى است
حاصل آن عمر کوتاهش شهید کربلا است
 
زینب آن اسطوره صبر و شجاعت دخترش
گوى سبقت برده در اسلام و ایمان مادرش
 
دامنش جان جهان و یک جهان جان پرورید
وه چه جانى که خداوند جهان او را خرید
 
خون بهاى خون او شد ذات قدّوس خدا
گشت کشتى نجات خلق و مصباح الهدى
 
منقطع شد وحى بعد از رحلت خیر الأنام
لیک جبریل امین بنمود در کویش مقام
 
بود امین وحى دائم در صعود و در نزول
تا گذارد مرحمى بر قلب مجروح بتول
 
دل شکسته بود و از هجر پدر بیمار بود
پشت و پهلو هم شکسته از در و دیوار بود
 
تسلیت مى داد او را ذات پاک ذو الجلال
تا بکاهد زان غم و آن رنج و آن درد و ملال
 
عطر و بوى و رنگ و روى و خُلق و خَلق عقل کل
ساطع و لامع بُد از آن بضعه ختم رسل
 
زین سبب روح القدس شد در حریم او مقیم
تا در آن آئینه بیند صاحب خُلق عظیم
 
زین قفس چون مرغ روحش رو به رضوان پر کشید
رفت جبریل امین و از مدینه دل برید
 
مرتضى آن قطب عالم لنگر دنیا و دین
عرش علم و روح ایمان و امیرالمؤمنین
 
آنکه در تسلیم و صبرش عقل شد مبهوت و مات
کرد در فقدان این همسر تمناى ممات
 
بود زهرا رکن آن رکن زمین و آسمان
رفت و ویران شد سر و سامان آن شاه جهان
 
صورتى کو خَلق و خُلق عقل کل را مى نمود
گشت پنهان نیمه شب در خاک غم، امّا کبود
 
ماهتاب آسمان عصمت و عفّت گرفت
کس نداند جز على آخر چه بگذشت و چه بود
 
دیده عالم ندیده زهره اى مانند زهرا
دخترى مادر نزاده کو شود اُمّ ابیها
 
شد خدا راضى به آنچه فاطمه راضى به آن شد
متفق شد در رضا و در غضب با حق تعالى

آیه الله وحید خراسانی
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۹ فروردين ۹۳ ، ۰۲:۰۴
سبحه